loading...

این روزها که می گذرد...

Content extracted from http://mesmemoires.blog.ir/rss/?1738370402

بازدید : 282
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 6:18
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

این روزها که می گذرد...

از خستگی غش کرده بودم، که زنگ زده میگه میخوایم بیاییم اونجا.

بهش میگم تو این وضعیت بهداشت و بیمارستان‌ها برای چی میخوای از یه سر دیگه کشور پاشی بیای؟

میگه یه مو از سرش کم شه اونوقت اومدنمون چه اثری داره؟ (مرسی که مریض رو سه سوت تو قبر میخوابونید!)

حالا داریم زین پس با دایه‌های مهربون تر از مادر... با یک کلاغ چهل کلاغ‌های خاله زنکی...

+سونوی عروق تا حالا ندیده بودم!

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 89
  • بازدید سال : 247
  • بازدید کلی : 7189
  • کدهای اختصاصی